مغز شما از 100 میلیارد سلول عصبی به نام نورون ساخته شده است؛ سلول هایی که قابلیت جمع آوری اطلاعات از محیط و تبدیل آن ها به داده های الکتروشیمیایی را دارند. می توانید آن ها را همانند ورودی ها و سیم های درون یک کامپیوتر در نظر بگیرید.
نورون ها سلول هایی تخصص یافته هستند که فعالیت اصلی شان دریافت و انتقال اطلاعات از یک ناحیه به ناحیه دیگر است. گاهی اوقات یک سلول عصبی حتی می تواند چند ده سانتی متر طول داشته باشد و مسیری طولانی را تحت تصرف داشته باشد.
این سلول ها، از سه بخش اصلی تشکیل شده اند:
نورون ها ابعاد مختلفی دارند. برای مثال، یک نورون حسی که نوک انگشت قرار گرفته، آکسونی به بلندای طول بازو دارد، در صورتی که نورون های مغزی نهایتا چند میلی متر طول دارند. همچنین، براساس نوع کارایی شان، اشغال مختلفی هم دارند.
نورون های حرکتی که کنترل ماهیچه ها را در اختیار دارند، بدنه سلولی در یک سمت، آکسون در مرکز و دندریت در سوی دیگر دارند. نورون های حسی در هر دو سوی خود، یعنی هم روی آکسون و هم روی بدنه سلولی دندریت دارند. از سوی دیگر، اینترنورون ها یا نورون های حد واسط به گونه ای ساخته شده اند که اطلاعات را بین نورون حسی و نورون حرکتی جا به جا می کنند.
یک جمع بندی از انواع نورون ها داشته باشیم:
موجودات ساده تر، مغز یا واحد پردازشی اجتماع یافته ای ندارند، بلکه نورون های آن ها، مسیرهای رفلکسی را به وجود آورده اند. برای مثال، کرم های پهن و بی مهرگان، مغز سازمان یافته و مرکزی ندارند. نورون ها در کنار هم شبکه عصبی را ساخته اند که این شبکه سرتاسر بدن جانور را پوشش داده است، اما اگر بخواهید به دنبال یک غده عصبی یا تجمعی گسترده از نورون ها در بدن کرم های پهن باشید، مطمئنا چیزی نخواهید یافت.
بسیاری از بی مهرگان نظیر لابستر، غده های عصبی دارند که گانگلیا نامیده می شود. هر گانگلیون، نورون های حسی و حرکتی منطقه تحت پوشش خود را توسط مسیرهای رفلکسی تحت کنترل می گیرد. تمامی این غده ها به یکدیگر متصل می شوند و سیستم عصبی ساده ای را برای جاندار می سازند. هر چه تکامل شکل گسترده تری به خود گرفت، سیستم عصبی نیز تجمع یافته تر شد و مغز را پدید آورد.
مغز از قسمت های زیر تشکیل شده است:
مخچه، همانطور که از نام اش پیداست، یک واحد پردازشی کوچک تر درون مغز است. همانند مغز انسان، مخچه هم پیچیدگی های بسیاری دارد و از لُب های متعددی تشکیل شده و بالای پل مغزی قرار دارد.
به عنوان دومین ناحیه بزرگ مغز، نورون های حسی که اطلاعات محیط را جمع آوری کرده اند، سیگنال ها را از طریق نخاع به این ناحیه می رسانند تا مخچه وارد معادلات جدی تحرک پذیری بدن انسان شود.
مخچه سپس تمامی اطلاعات دریافتی از انواع نورون ها را یکپارچه سازی کرده و به نورون های حرکتی فرمان ارسال می کند. برای مثال همین حالا دست خود را بلند کرده و یک جسمی را در نزدیکی تان لمس کنید.
دست شما یک حرکت آرام و سریع انجام می دهد اما اگر مخچه شما آسیب دیده باشد، این حرکت نرم و روان، با مشکل بسیاری همراه خواهد بود. فراموش نکنید که در صورت آسیب رسیدن به مخچه یا مختل شدن آن در اثر مصرف موادی خاص همانند الکل، حتی صحبت کردن هم دچار مشکل می شود. عضلات لب و دهان کاملا وابسته به همان واکنش ها هستند و اگرچه توان فکر کردن و سرهم بندی جملات وجود دارد اما به سختی می توان ماهیچه ها را همانند حالت عادی تکان داد، چرا که نورون ها پیام درستی به ماهیچه ها ارسال نمی کنند.
حیوانات کم هوش تر نظیر ماهی ها، دوزیستان، خزندگان و پرنده ها، قدرت تفکر بالایی ندارند اما در عوض، به شدت روی مسائلی مثل جمع آوری غذا، خوردن، آشامیدن، خوابیدن، تولید مثل و دفاع از خود تمرکز دارند. این فعالیت ها کاملا براساس غریزه صورت می پذیرد.
ما انسان ها هم چنین رفتارهایی را از خود نشان می دهیم و مغز خزنده درون داریم. در حقیقت، مشابه مغزی که خزندگان دارند، در ساختمان عصبی ما نیز دیده می شود.
مغز و نخاع انسان توسط یک لایه مستحکم به نام مننژ پوشیده شده که از برقراری ارتباط آن با هر جسم سختی، مثل استخوان ها جلوگیری می کند.
برای محافظت بیشتر، مغز و نخاع در مایعی به نام «مایع مغزی-نخاعی» غوطه ور شده اند. این مایع توسط شبکه کوروئید ساخته می شود که درون مغز قرار گرفته است. از طریق یک سری کانال ها، این مایع از مغز خارج شده و کم کم فضای بیرونی آن و همچنین دور نخاع را می پوشاند.
مایع مغزی نخاعی، به شدت تحت حفاظت قرار دارد و به این سادگی، هیچ ماده ای نمی تواند وارد آن شود. سد خونی-مغزی در برابر مایع مغزی نخاعی و دیگر مایعات بدن (عمدتا خون) قرار گرفته و نمی گذارد هر پاتوژنی وارد آن شده و مغز را مختل کند.
مغز از آنچه که فکر می کنیم پیچیده تر است و هنوز اسرار بی شماری در ارتباط با آن بی پاسخ باقی مانده. با پیشرفت انسان در این حوزه، قدرت های فرابشری نیز روز به روز خود را نمایان خواهد کرد و شاید روزی بتوانیم تسلطی فوق العاده روی مغز خود داشته باشیم.
منبع:دیجیاتو
درباره این سایت